یا مهدی

 

 

 

 

[ شنبه 15 تير 1392برچسب:, ] [ 14:4 ] [ معصومه ] [ ]

عکس

 

 

 

 

 

 

 

[ شنبه 15 تير 1392برچسب:, ] [ 13:59 ] [ معصومه ] [ ]

فضیلت و اعمال ماه شریف شعبان

امام صادق (ع) فرمود: هر كه سه روز از ماه شعبان را روزه بدارد، بهشت براي او واجب گردد و رسول خدا در روز قيامت شفيعش خواهد بود.

در ماه شعبان امام زين العابدين عليه السلام اصحاب خود را جمع مي‏كرد و مي‏فرمود: «ياران من! مي ‏دانيد اين چه ماهي است؟ اين ماه شعبان است كه رسول خدا(ص) مي‏فرمود: شعبان ماه من است، پس در آن روزه بگيريد به خاطر محبت و دوستي پيامبرتان و براي تقرب به پروردگارتان، به همان خدايي كه جان علي بن الحسين در دست اوست از پدرم حسين بن علي(ع) شنيدم كه اميرالمؤمنين عليه‏السلام مي‏فرمود: هر كه به خاطر محبت پيامبر و براي تقرب به خداي عزوجل ماه شعبان را روزه بدارد، خداوند او را دوست خواهد داشت و به كرامتش در روز رستاخيز نزديك خواهد كرد و بهشت را بر او واجب خواهد گردانيد.»

رسول خدا(ص) در روايت مفصلي درباره اين دو ماه مي‏فرمايد: «شعبان ماه من است و رمضان ماه خداي عزوجل. پس هر كه ماه مرا روزه بدارد، در روز قيامت شفيعش خواهم بود و هر كه ماه خدا را روزه بدارد خداوند در قبرش وحشتش را از بين مي‏برد و او را مأنوس مي ‏سازد و تنهائيش را مي‏زدايد و هرگاه از قبرش خارج شود با روي سفيد و در حالي باشد كه در دست راستش كتابش را گرفته و جاودانگي را در دست چپش و مي‏ آيد تا در برابر خداي عزوجل قرار گيرد پس خداوند به او مي‏فرمايد: بنده ‏ام! پاسخ مي‏دهد: لبيك يا مولاي من! خداوند مي‏فرمايد: به خاطر من روزه گرفتي؟ عرض مي‏كند: آري مولاي من، پس خداوند تبارك و تعالي مي‏فرمايد: : (اي فرشتگانم) دست بنده ‏ام را بگيريد و او را نزد پيامبرم بياوريد. پس او را به حضور رسول خدا مي‏ رسانند. پس من به او مي‏گويم: ماه مرا روزه گرفتي؟ (شايد مقصود جزئي از ماه شعبان باشد نه همه‏اش) مي‏گويد: آري! پس من به او مي‏گويم: من امروز شفاعتت مي‏كنم. سپس خداي عزوجل مي‏فرمايد: اما من از حقوق خودم به خاطر بنده ‏ام گذشتم و اما حقوق ديگر بندگانم كه بر گردن او هست، هر كه از او بگذرد و عفوش كند، من آنقدر تعويضش مي‏كنم تا راضي گردد.

رسول خدا(ص) فرمود: پس من دست او را مي‏گيرم تا اينكه او را به صراط مي‏رسانم، پس آن را صاف و لغزنده مي‏يابم كه گامهاي خطاكاران بر آن ثابت نشود و بلغزد، پس من دست او را مي‏گيرم، فرشته موكل به صراط مي‏گويد: اي رسول خدا، اين كيست؟ مي‏گويم: اين فلان است (اسمش را مي‏آورم) او در ماه من (شعبان) به خاطر دريافت شفاعتم، روزه گرفته و ماه خدا (رمضان) را به خاطر وعده الهي روزه گرفته، پس درِ بهشت را براي او مي‏گشايم و رضوان (فرشته بهشت) مي‏گويد كه در آن روز به ما امر مي‏شود كه در بهشت را بر امتت بگشائيم.

سپس اميرالمؤمنين(ع) فرمود: ماه رسول خدا را روزه بداريد تا در روز رستاخيز شفيعتان باشد و ماه خدا را روزه بگيريد تا از رحيق مختوم (شراب گواراي بهشتي) بياشاميد و هر كه ماه شعبان را به ماه رمضان بپيوندد، براي او پاداش دو ماه پي در پي نوشته شود.

ابوالصلت هروي گويد: در آخرين جمعه از ماه شعبان خدمت امام هشتم عليه السلام مشرف شدم. حضرت فرمود: اي اباالصلت! ماه شعبان بيشترش گذشت و اينك جمعه آخرش فرا رسيده پس تلافي كن در اين چند روز آخر، آنچه از تقصيرهايت در اين ماه گذشته است و روآور به آنچه براي تو سودمند است و بسيار دعا كن و از خدا طلب آمرزش گناهانت نما و قرآن را بسيار تلاوت كن و از گناهانت توبه كن تا چون ماه مبارك رمضان فرا رسد خود را براي خدا خالص و آماده گردانيده باشي و امانت كسي را در گردن خود نگذار جز آنكه آن را ادا كني و كينه مؤمني را در دل قرار نده جز آنكه بيرونش كني و تقواي الهي داشته باش و بر او در پنهان و آشكار توكل كن زيرا هر كه بر خدا توكل كند، خدا او را بس است و در بقيه اين ماه بسيار خدا را بخوان. و اما در فضيلت ماه رمضان آنقدر روايت از معصومين(ع) رسيده است كه كتاب‏ها براي نوشتن لازم است، همين بس كه در اين ماه خدا، درهاي بهشت گشوده و درهاي جهنم بسته مي‏‌شود و پاداش كارهاي خير مضاعف و دو برابر مي‏گردد؛ پس بايد بسيار تلاش كرد كه خداي نخواسته درهاي جهنم بر رويمان باز نشود. ضمنا بدين مناسبت خطبه رسول اكرم در آخر ماه شعبان را حتما مطالعه كنيد (اين خطبه شريفه در بسياري از كتاب‏ها و همچنين مفاتيح نقل شده است).

فرا رسيدن اين ماه پر فضيلت را به عموم مسلمين بويژه ملت متهجد و خداجوي ايران اسلامي تبريك و تهنيت عرض مي‏كنيم و اميدواريم خداوند توفيق عبادت بيشتر و قرائت قرآن و اعمال خير و اطعام مؤمنين را به ما در اين ماه مبارك عطا فرمايد. ادامه مطلب

[ پنج شنبه 23 خرداد 1392برچسب:, ] [ 14:40 ] [ معصومه ] [ ]

حضرت مهدي(عج) و گريه بر امام حسين(ع)

 

حضرت مهدي(عج) و گريه بر امام حسين(ع)

سيد بحر العلوم (ره) روزي به قصد تشرّف به سامرا تنها به راه افتاد. در بين راه درباره اين مسأله كه ((گريه بر امام حسين(ع) گناهان را مي‏آمرزد)) فكر مي‏كرد. همان وقت متوجه شد كه شخص عربي، سوار بر اسب به او رسيد و سلام كرد. بعد در لحظه‏اي پرسيد: جناب سيد! درباره چه چيز به فكر فرو رفته‏اي؟ و در چه انديشه اي؟ اگر مساله علمي است مطرح كنيد، شايد من پاسخش را بدانم. سيد بحر العلوم فرمود: در اين‏باره فكر مي‏كنم كه چطور مي‏شود، خداي تعالي اين همه ثواب به زائران و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهدا(ع) مي‏دهد؛ مثلاً در هر قدمي كه در راه زيارت بر مي‏دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مي‏شود و براي يك قطره اشكي تمام گناهان صغيره و كبيره‏اش آمرزيده مي‏شود؟
 آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براي شما مثالي مي‏آورم تا مشكل حل شود.
 سلطاني به همراه درباريان خود به شكار مي‏رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختي فوق العاده‏اي افتاد و بسيار گرسنه شد. خيمه اي را ديد و وارد آن جا شد. در آن سياه چادر، پيرزني را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه بز شيرده‏اي داشتند، و از راه مصرف شير اين بز، زندگي خود را مي‏گذراندند. وقتي سلطان وارد شد، او را نشناختند؛ ولي براي پذيرايي از مهمان، آن بز را سر بريده و كباب كردند؛ زيرا چيز ديگري براي پذيرايي نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و خود را به درباريان رسانيد  و جريان را براي اطرافيان نقل كرد.
 در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش مهمان نوازي پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملي بايد انجام بدهم؟ يكي از حاضران گفت: به او صد گوسفند بدهيد. و ديگري كه از وزيران بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفي بدهيد. يكي ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
 سلطان گفت: هر چه بدهم كم است؛ زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم، آن وقت مقابله به مثل كرده‏ام؛ چون آنان هر چه را كه داشتند به من دادند. من هم بايد هر چه را كه دارم، به ايشان بدهم تا مقابله به مثل شود.
 بعد سوار عرب پرسيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهدا(ع)، هر چه از مال و منال، اهل و عيال، پسر و برادر، دختر و خواهر و سر و پيكر داشت، همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائران و گريه كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب كرد؛ چون خدا - كه خدائيش را نمي‏تواند به سيدالشهدا(ع) بدهد - پس هر كاري كه مي‏تواند، انجام مي‏دهد؛ يعني، با صرف نظر از مقامات عالي خودش، به زائران و گريه كنندگان آن حضرت، درجاتي عنايت مي‏كند. در عين حال اينها را جزاي كامل براي فداكاري آن حضرت نمي داند.
 چون شخص عرب اين مطالب رافرمود، از نظر سيد بحر العلوم غايب شد.(1)

 

 

پی نوشت:

 

1) العبقري الحسان، ج 1، ص 119، س 11.

 

نظر درباره ی وب یادتون نره تشکر

 

[ پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:, ] [ 18:55 ] [ معصومه ] [ ]

یا اباصالح المهدی

[ جمعه 10 خرداد 1392برچسب:, ] [ 18:26 ] [ معصومه ] [ ]

زنان در حکومت امام زمان چه کسانی هستند؟؟

 

 

 

چهارصد بانوی برگزیده هستند که خداوند برای حکومت جهانی حضرت ولی‌عصر، علیه‌السلام ، در آسمان ذخیره کرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عیسی ، علیه‌السلام ، به زمین می‌آیند .


ابوهریره از پیامبر ، (ص) روایت کرده که :"عیسی‌بن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته‌ترین افراد روی زمین فرود خواهد آمد. "


آیا این زنان از امت‌های پیشین هستند یا امت اسلامی زمان پیامبر ، صلّی‌ اللَّه‌ علیه ‌و آله ، و معصومین ، علیهم‌السلام ؛ یا از دوران‌های مختلف؟ آنها از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شده‌اند و برای عهده‌داری منصبی در حکومت حضرت می‌آیند یا برای مسایل دیگر؟ اینها پرسش‌هایی است که این حدیث از آنها چیزی نمی‌گوید .


ج) رجعت زنان


سومین گروه از یاوران حضرت بقیه اللَه، علیه‌السلام ، زنانی هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود . این گروه دو دسته‌اند : برخی با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخی دیگر فقط از آمدنشان سخن به ‌میان آمده است .


در منابع معتبر اسلامی نام سیزده زن یاد می‌شود که به هنگام ظهور قائم آل محمد، صلّی‌الله‌علیه‌وآله، زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان به مداوای مجروحان جنگی و سرپرستی بیماران خواهند پرداخت .

......بقیه در ادامه مطلب..

 

 

ادامه مطلب

[ پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, ] [ 15:32 ] [ معصومه ] [ ]

این جمعه....

 

این جمعه ها که ختم به مختار میشود

بدجور دل ، طالب دیدار می شود

ای منتقم بیا که به عالم نشان دهیم

شیعه عزیز است و جز او خوار می شود . . .

.

.

.

وقتی میگیم خدا کند که بیایی

شاید او می فرماید خدا کند که بخواهید . . .

.

.

.

روی تو را ز چشمه نور آفریده اند / لعل تو از شراب طهور آفریده اند

خورشید هم به روشنی طلعت تو نیست / آیینه تو را ز بلور آفریده اند

پنهان مکن جمال خود از عاشقان خویش / خورشید را برای ظهور آفریده اند . . .

.

.

.

ای آخرین توسل سبز دعای ما

آیا نمیرسد به حضورت دعای ما؟

شنبه،دوباره شنبه، دوباره سه نقطه چین…

بی تو چه زود میگذرد هفته های ما

.

.

.

منتظرم منتظرم مسافرم زود برسه

یه صبح جمعه تو دعا مهدی موعود برسه

.

.

.

ما مست علوفه ایم، مردن بهتر / بی برگ و شکوفه ایم، مردن بهتر

از غیبت طولانی تان شد معلوم / ما مردم کوفه ایم، مردن بهتر . . .

.

.

.

لحظه لحظه بوى ظهور مى آید / عطر ناب گل حضور مى آید

سبز مردى از قبیله عشق / ساده و سبز و صبور مى آید . . .

.

.

.

تو امام عصری و عصر جمعه های من این همه دلگیر!

گنهم چیست که در مرداب خویش افتاده ام گیر . . .

.

ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, ] [ 16:18 ] [ معصومه ] [ ]

خواب

نظر یادتون نرهبراي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

 

 

شاگرد: استاد ، چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم !؟ استاد: شب یک غذای شور بخور . آب نخور و بخواب . ببین چه خوابی میبینی . شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.

شاگرد: استاد دائم خواب آب میدیدم !‏ خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم . کنار لوله آبی در حال خوردن آب هستم ! در ساحل رودخانه ای مشغول.... گفت اینا رو خواب دیدم! استادش فرمود : تشنه آب بودی خواب آب دیدی‏ ؛‏ تشنه امام زمان بشو ....تا خواب امام زمان ببینی !

 

[ سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:, ] [ 20:26 ] [ معصومه ] [ ]

در شگفتم

normal_mute_swan-wide

در شگفتم از مردمی که خود…

زیر شلاق ظلم زندگی می کنند..

و بر حسینی میگریند که آزاد زیست

 

[ شنبه 10 فروردين 1392برچسب:, ] [ 21:22 ] [ معصومه ] [ ]

انقدر عزیزی..

Photo-Skin_ir-Autumn39

آنقدر عزیزی که برگ های درختان…

برای بوسیدن رد پایت..

لحظه شماری میکنند…

 

[ یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, ] [ 23:18 ] [ معصومه ] [ ]

گدایی

normal_Fresh_Light_Of_Dawn_by_welshdragon~0

برای دیدن تو چشم میکند گدایی…

به خدا که این گدایی ندهم به پادشاهی…

2043
 
 
 
[ یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, ] [ 23:15 ] [ معصومه ] [ ]

خداوندا

 

 

normal_coast_sky_planet-other

خدایا بر لبم لبخند اگر باشد…

اندرون سینه اندوهی فراوان است..

خوب می دانی، که این لبخندهای تلخ…

به کامم هیچ شیرینی نمی بخشد..

خداوندا تو آگاهی ز پندارم…

 

[ یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, ] [ 23:10 ] [ معصومه ] [ ]

 

تاریخچه و هدف بنای مسجد جمكران چیست و به چه علتی دارای حرمت است؟

 

 

بر طبق نقل مشهور، شخصی به نام شیخ "حسن بن مثله جمكرانی" می گوید:

من شب سه شنبه، 17 ماه مبارك رمضان سال 373 هجرى قمرى در خانه

خود خوابیده بودم كه ناگاه جماعتى از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب

بیدار كردند و گفتند: برخیز و مولاى خود حضرت مهدى علیه السلام را اجابت

كن كه تو را طلب نموده است.

 

 

 

منبع این مطلب :کتاب مسجد مقدس جمکران تجلیگاه صاحب الزمان
نوشته :سید جعفر میر عظیمی

 

 

آنها مرا به محلى كه اكنون مسجد جمكران است آوردند، چون نیك نگاه كردم،

تختى دیدم كه فرشى نیكو بر آن تخت گسترده شده و جوانى سى ساله بر

آن تخت، تكیه بر بالش كرده و پیرمردى هم نزد او نشسته است، آن پیر،

حضرت خضر علیه السلام بود كه مرا امر به نشستن نمود، حضرت

مهدى علیه السلام مرا به نام خودم خواندند و فرمودند: "برو به حسن

مسلم (كه در این زمین كشاورزى می كند) بگو: این زمین شریفى است و

حق تعالى آن را از زمین هاى دیگر برگزیده است، و دیگر نباید در آن كشاورزى

كند. "

عرض كردم: یا سیدى و مولاى! لازم است كه من دلیل و نشانه اى داشته

باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمی كنند، آقا فرمودند: "تو برو و آن

رسالت را انجام بده، ما نشانه هایى براى آن قرار می دهیم، و همچنین

نزد سید ابوالحسن (یكى از علماى قم ) برو و به او بگو: حسن مسلم را

احضار كند و سود چند ساله را كه از زمین به دست آورده است، وصول

كند و با آن پول در این زمین مسجدى بنا نماید ...".

چون به راه افتادم، چند قدمى هنوز نرفته بودم كه دوباره مرا باز خواندند

و فرمودند: "بزى در گله جعفركاشانى است، آنرا خریدارى كن و بدین

مكان آور و آنرا بكش و بین بیماران انفاق كن، هر بیمار و مریضى كه

از گوشت آن بخورد، حق تعالى او را شفا دهد".

حسن بن مثله جمكرانى مىگوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را

در اند یشه بودم، تا اینكه نماز صبح را خوانده و به سراغ على المنذر رفتم

و ماجراى شب گذشته را براى او نقل كردم و با او به همان مكان شب

گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایى را دیدیم كه طبق فرموده امام

علیه السلام حدود بناى مسجد را نشان می داد.

سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم،

خادم او گفت: آیا تو از جمكران هستى؟ به او گفتم: بلى! خادم گفت: سید

از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامى

داشت و گفت: اى حسن بن مثله من در خواب بودم كه شخصى به من

گفت: حسن بن مثله، از جمكران نزد تو می آید، هر چه او گوید،

تصدیق كن و به قول او اعتماد نما، كه سخن او سخن ماست و قول او را رد

نكن.

از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجراى

شب گذشته را براى وى تعریف كردم، سید بلافاصله فرمود تا اسب ها

را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیك روستاى

جمكران رسید یم، گله جعفر كاشانی را دیدیم، آن بز از پس همه

گوسفندان می آمد، چون به میان گله رفتم، همینكه بز مرا دید به

طرف من دوید، جعفر سوگند یاد كرد كه این بز در گله من نبوده و

تاكنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و

آن را ذبح كرده و هر بیمارى كه گوشت آن تناول كرد، با عنایت خداوند

تبارك و تعالى و حضرت بقیه الله ارواحنا فداه شفا یافت.

ابو الحسن رضا، حسن مسلم را احضار كرده و منافع زمین را از

او گرفت و مسجد جمكران را بنا كرد و آن را با چوب پوشانید.

سپس زنجیرها و میخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت،

هر بیمار و دردمندى كه خود را به آن زنجیرها می مالید، خداى تعالى

او را شفاى عاجل می فرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها

ناپدید شد و دیگر كسى آنها را ندید. (تلخیص از كتاب نجم الثاقب، ص 383 تا 388)

در مورد هدف از بنای این مكان، مطلب قابل اعتمادی در منابع معتبر ذكر

نشده است. ضمنا در فضیلت این بنای مقدس نیز شاید همین بس باشد

كه این مسجد تنها مسجدی است كه به امر مبارك حضرت صاحب

الزمان(عج) بنا گردیده و از طرفی توصیه به خواندن نماز در آن شده است.

علمای ربانی و عرفای بالله در این مسجد كراماتی دیده اند و احیانا

توفیقاتی یافته اند كه در فضیلت آن همین نكته بس است. توجه سیل

خروشان مشتاقان مردم و منتظران آن حضرت صلوات الله علیه

نیز خود نشان فضیلت این مسجد مقدس است.

 

[ یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, ] [ 16:14 ] [ معصومه ] [ ]

خدایا

 

خداوندا !به تو محتاجم…

هر روز..

هر لحظه..

هر ثانیه که نفس میکشم محتاج تو هستم ..

من بی تو ناتوانم…

 

خدایا…

میدانم خالی از تقصیر نیستم..

اما میخواهم از اینکه در هر حال دوستم داری حمد تو را بگویم…

 
 

 

خدایا

 

مارو ببخش که در کار خیر

 

یا “جار” زدیم

 

یا “جا” زدیم

 

 

 

[ سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, ] [ 23:24 ] [ معصومه ] [ ]

انتظار

 

normal_galaxy_touch_hd-wide

 

[ سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:5 ] [ معصومه ] [ ]

مطلب مهم در مورد نوروز

روایت های اسلامی درباره نوروز
آورده اند که در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید که این چیست؟ گفتند که امروز نوروز است.
پرسید که نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد.
پرسیدند عسکره چیست؟ فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده کرد وابرها را فرمود که به آنان ببارند از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود قسمت کرده و گفت کاش هر روزی بر ما نوروز بود.
و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس که گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟
گفتم این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یکدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند که این بزرگداشت نوروز به علت امری کهن است که برایت بازگو می کنم تا آن را دریابی.
پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است که خداوند از بندگان خود پیمان گرفت که او را بپرستند و او را شریک و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است که آفتاب در آن طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شکوفا و درخشان شد. همان روزی است که کشتی نوح در کوه آرام گرفت.
همان روزی است که پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از کعبه به زیر افکند. چنان که ابراهیم نیز این کار را کرد. همان روزی است که خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت کنند. همان روزی است که قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می کنند و همان روزی است که قائم بر دجال پیروز می شود و او را در کنار کوفه بر دار می کشد و هیچ نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.
[ دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:11 ] [ معصومه ] [ ]

صلوات

 

[تصویر: salavat.gif]

1__D8_B5_D9_84_D9_88_D8_A7_D8_AA3.gif

 

[تصویر: klgjyg.gif]

 

 

 

السلام علیک یا أباصالح المهدی «عج»

همه گویند، به امید ظهورش صلوات

کاش این جمعه بگویند، به تبریک ظهورش صلوات

Naghmehsara.ir (30)

دل آرام را بی تاب می کنی …
دل بی تاب را آرام …
آخرش نگفتی تو دردی یا درمان ؟

 

[ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, ] [ 18:49 ] [ معصومه ] [ ]

یا مهدی

دیریست که ما منتظر روی تو هستیم / ما بند نجابت به تن اسم تو بستیم

دیریست که دلداده ما خانه نشین است / جای قدمش بوسه به صد چاک زمین است . . .

یا مهدی ادرکنی

[ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, ] [ 18:41 ] [ معصومه ] [ ]

سخن امام باقر


 

امام باقر در مورد حضرت مهدي مي فرمايد :


اگر در زمانش بودم جانم را براي او نگه مي داشتم ( و خود را فداي او ميكردم)


الغيبة مرحوم نعماني صفحه 273

 


 

امام سجاد (عليه السلام ) درباره ي حضرت مهدي مي فرمايد:


منتظران او با فضيلت ترين مردم زمان ها هستند.

 

 

[ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, ] [ 18:26 ] [ معصومه ] [ ]


 

امام صادق عليه السلام در فراق حضرت مهدي دعاي ندبه ميخواند و گريه مي نمود

و مدام خطاب به آن وجود مقدس مي فرمود:


جانم به فدايت ، جانم به فدايت...(1)


همچنين زانوي غم به بغل مي گرفت و مي فرمود :

 

اي آقاي من غيبت تو خواب از چشمانم ربود ه و خاطرم را پريشان ساخته است .(2)


 

[ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, ] [ 18:22 ] [ معصومه ] [ ]

تاریخچه و هدف بنای مسجد جمكران چیست و به چه علتی دارای حرمت است؟

 

 

 

بر طبق نقل مشهور، شخصی به نام شیخ "حسن بن مثله جمكرانی" می گوید:

من شب سه شنبه، 17 ماه مبارك رمضان سال 373 هجرى قمرى در خانه

خود خوابیده بودم كه ناگاه جماعتى از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب

بیدار كردند و گفتند: برخیز و مولاى خود حضرت مهدى علیه السلام را اجابت

كن كه تو را طلب نموده است.

 

 

منبع این مطلب :کتاب مسجد مقدس جمکران تجلیگاه صاحب الزمان
نوشته :سید جعفر میر عظیمی

 

آنها مرا به محلى كه اكنون مسجد جمكران است آوردند، چون نیك نگاه كردم،

تختى دیدم كه فرشى نیكو بر آن تخت گسترده شده و جوانى سى ساله بر

آن تخت، تكیه بر بالش كرده و پیرمردى هم نزد او نشسته است، آن پیر،

حضرت خضر علیه السلام بود كه مرا امر به نشستن نمود، حضرت

مهدى علیه السلام مرا به نام خودم خواندند و فرمودند: "برو به حسن

مسلم (كه در این زمین كشاورزى می كند) بگو: این زمین شریفى است و

حق تعالى آن را از زمین هاى دیگر برگزیده است، و دیگر نباید در آن كشاورزى

كند. "

عرض كردم: یا سیدى و مولاى! لازم است كه من دلیل و نشانه اى داشته

باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمی كنند، آقا فرمودند: "تو برو و آن

رسالت را انجام بده، ما نشانه هایى براى آن قرار می دهیم، و همچنین

نزد سید ابوالحسن (یكى از علماى قم ) برو و به او بگو: حسن مسلم را

احضار كند و سود چند ساله را كه از زمین به دست آورده است، وصول

كند و با آن پول در این زمین مسجدى بنا نماید ...".

چون به راه افتادم، چند قدمى هنوز نرفته بودم كه دوباره مرا باز خواندند

و فرمودند: "بزى در گله جعفركاشانى است، آنرا خریدارى كن و بدین

مكان آور و آنرا بكش و بین بیماران انفاق كن، هر بیمار و مریضى كه

از گوشت آن بخورد، حق تعالى او را شفا دهد".

حسن بن مثله جمكرانى مىگوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را

در اند یشه بودم، تا اینكه نماز صبح را خوانده و به سراغ على المنذر رفتم

و ماجراى شب گذشته را براى او نقل كردم و با او به همان مكان شب

گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایى را دیدیم كه طبق فرموده امام

علیه السلام حدود بناى مسجد را نشان می داد.

سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم،

خادم او گفت: آیا تو از جمكران هستى؟ به او گفتم: بلى! خادم گفت: سید

از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامى

داشت و گفت: اى حسن بن مثله من در خواب بودم كه شخصى به من

گفت: حسن بن مثله، از جمكران نزد تو می آید، هر چه او گوید،

تصدیق كن و به قول او اعتماد نما، كه سخن او سخن ماست و قول او را رد

نكن.

از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجراى

شب گذشته را براى وى تعریف كردم، سید بلافاصله فرمود تا اسب ها

را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیك روستاى

جمكران رسید یم، گله جعفر كاشانی را دیدیم، آن بز از پس همه

گوسفندان می آمد، چون به میان گله رفتم، همینكه بز مرا دید به

طرف من دوید، جعفر سوگند یاد كرد كه این بز در گله من نبوده و

تاكنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و

آن را ذبح كرده و هر بیمارى كه گوشت آن تناول كرد، با عنایت خداوند

تبارك و تعالى و حضرت بقیه الله ارواحنا فداه شفا یافت.

ابو الحسن رضا، حسن مسلم را احضار كرده و منافع زمین را از

او گرفت و مسجد جمكران را بنا كرد و آن را با چوب پوشانید.

سپس زنجیرها و میخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت،

هر بیمار و دردمندى كه خود را به آن زنجیرها می مالید، خداى تعالى

او را شفاى عاجل می فرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها

ناپدید شد و دیگر كسى آنها را ندید. (تلخیص از كتاب نجم الثاقب، ص 383 تا 388)

در مورد هدف از بنای این مكان، مطلب قابل اعتمادی در منابع معتبر ذكر

نشده است. ضمنا در فضیلت این بنای مقدس نیز شاید همین بس باشد

كه این مسجد تنها مسجدی است كه به امر مبارك حضرت صاحب

الزمان(عج) بنا گردیده و از طرفی توصیه به خواندن نماز در آن شده است.

علمای ربانی و عرفای بالله در این مسجد كراماتی دیده اند و احیانا

توفیقاتی یافته اند كه در فضیلت آن همین نكته بس است. توجه سیل

خروشان مشتاقان مردم و منتظران آن حضرت صلوات الله علیه

نیز خود نشان فضیلت این مسجد مقدس است.

[ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:56 ] [ معصومه ] [ ]

imam zaman 089

انتظار امید فردایی سرشار از عدالت و آبادانی است .

انتظار هجرت پروانه ای است که از دیار گلهای پژمرده آمده است .

انتظار آیینه ای است که روزهای بی قراری را به تصویر می کشد .

انتظار مشق نانوشته روزهای بی قراری است که در غم دیدار عزیز زهرا نوشته می شود .

انتظار ورق ورق دفترچه خاطرات نوشته شده در روزهای جمعه زندگی است .

انتظار حکایت آمدن کسی است که از نسل خورشید پربرکت می آید .

انتظار طفل نورسیده ای است که در حسرت دیدار مادر است .

انتظار نوای نوید بخش است که عالم را از خواب غفلت بیدار می کند .

انتظار خیال مسافران باز مانده ای است که کاروان بیاید و به راه بیافتد .

انتظار شمع دلسوخته ای است که به پروانه، عشق می آموزد .

انتظار نگاه دلسوزانه عاشقی است که هر لحظه به انتظار معشوق منتظر است .

انتظار خانه نوری است که خورشید را درک می کند .

انتظار مشق عشق عاشقی است .

 

انتظار....

 


 

 

[ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:50 ] [ معصومه ] [ ]

مولای من

{-35-}مولای من؛

داعیه محبتت را دارم حال آنکه در مصاف با نفس هر از گاهی نفهمیده به رویت شمشمیر می‌کشم،

کاش برمی‌گشتی و نگاهم می‌کردی تا با نگاهت نفسم را خاموش کنی تا به خود بیایم و شمشیر نفس را رها کنم و باران شوم به پایت؛ ...

دیرگاهی است محتاج نگاه ولایی‌ات هستم در وانفسای نفس

که دیگر نفهمیده بر زخم‌هایت زخم نزنم ...

العحل یا مولای ...

آقا فقط بیـــا ...

 

 

[ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:48 ] [ معصومه ] [ ]

عجل یا بقیه الله ...

سید ما .... مولای ما دعا کن برای ما....

 

گلم با این دل من ناله سر کن

 

بیا این دیده را با اشک تر کن

 

گلم این جمعه هم بگذشت بی تو

 

بیا تا جمعه بعدی سفر کن

 

گلم خاک دلم بیمار گشته

 

بیا خاک مرا زیر و زبر کن

 

شدم من دربه در از هجر رویت

 

بیا فکری به حال در به در کن

 

هوای کربلا دارد دل من

 

بیا مرغ دل من را تو پر کن

 

کنار ساحل عشقت نشینم

 

تو خاک ساحل عشاق زر کن

 

بود زهر جفا در تیر عشقت

 

تو ای زهر جفا در من اثر کن

 

درون هیئت عشاق ای جان

 

گهی یاد از جفای میخ در کن

 

گهی کن یاد از یک کوچه ی تنگ

 

گهی خود را به سیلی ها سپر کن

 

بیا مهدی دلم تنگ شما شد

 

دل من سالها بهرت گدا شد

 

التماس دعا...

[ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:43 ] [ معصومه ] [ ]

اللهم عجل لولیک الفرج

یاران امام زمان عج

 

 

 

 

 

[ پنج شنبه 16 خرداد 1387برچسب:, ] [ 18:51 ] [ معصومه ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد